Sunday 4 May 2014

...ای کاش

حادثاتی که اخیرا در مناطق مختلف افغانستان رخ داد خیلی متاثر کننده بود ولی در عین زمان حس کمک رسانی و غم شریکی هموطنانم خرسند کننده است. چگونه همگی دست بدست هم داده و از شمال و جنوب، شرق و غرب و داخل و خارج کشوربه کمک اسیب دیدگان می شتابند. با دیدن این صحنه ها سوالهای ذهنم را به خود جلب کردند.  
تا کی یورش بیگانه گان باشد که ما را متحد سازد ؟؟؟ تا کی زلزله و سیلاب و زمین لغزه باشد که ما دست به دست هم دهیم ؟؟؟ تا کی آفات گریبان گیر ما گردد که تاجک و هزاره و پشتون و ازبک را فراموش کرده برادر وار به داد هم برسیم ؟؟؟ جنگها و مقاومتهای زیادی را برای دفاع از خانه مشترک مان کنار هم در یک سنگر گذراندیم ولی همین که دشمن شکست خورد، خود دشمن هم شدیم. بارها آفات بر سر ما آمدند ولی همینکه گذشتند و فارغ شدیم، خود به جان هم آفت شدیم. نمیدانم آفات تعصب های قومی، لسانی و سمتی، آفت نفاق، آفت کینه توزی، آفت... دامن ملت ما را کی رها خواهد کرد ؟؟؟ 
فکر میکنم شاید خدا هم میخواهد بار بار با فرستادن این آفات ما را درس عبرت بدهد و متوجه نفاق بین خودی کند. خیلی دلم میخواهد زمین لغزه بدخشان آخرین تجربه تلخ باشد که مردم ما را درس برادری، اخوت و همزیستی بدهد. به امید روزی که دیگر برای کمک رساندن به همدیگر، اظهار همبستگی و شریک بودن در غم های همدیگر منتظر سیلاب، زمین لغزه و مصیبت ها ننشینیم. 



عبدالباسط رادمنش        
یکشنبه، 14ثور/اردیبهشت 1393